محل تبلیغات شما
❤️ با دو تا هندوانه زیر بغل با همین جان لاغر و زردم فکر کردم که می شود جنگید فکر کردم فقط خودم مردم مرد بیزار خسته از بیداد از همه سمت نیزه می بارید به خودم آمدم تنم خارید گفتم از شهر دست بردارید شب شد و سینه را سپر کردم مثل یک کوه سخت از فولاد ❤️ خواستم مثل آسمان باشم منجی شهر نیمه جان باشم آشیان پرندگان باشم با همین دست خالی و سردم نعره برداشتم که ماه آمد مرد جنگاور سپاه آمد چگوارای بی کلاه آمد گرچه یک بیچراغ شبگردم ❤️ همچنان با زبان شعر و غزل همچنان مثل

اخرین نامه دیوانه

مرد بیزار خسته از بیداد

مرگ خاموش - آهنگ وب

مرد ,آمد ,❤️ ,مثل ,جان ,بیزار ,فکر کردم ,مرد بیزار ,بیزار خسته ,خسته از ,با همین

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها